وروجکم
*رفت سر یخچال.انگشتای پاشو تا اخر اورد بالا تا قدش بلندتر بشه.لیوان و فشار میده تا از اب سرد کن اب بگیره.همزمان من در دستشویی رو باز کردم تا عوضش کنم.رفتم دنبالش دستاشو تکون میداد و می گفت نه نه.یعنی منو نگیر.بعد با دست به من اشاره کرد که برو و می گفت جیش جیش.یعنی تو برو جیش و کاری به من نداشته نباش. *بینی آریان رو با دستمال پاک کردم و داشتم میرفتم تو آشپزخونه که بدو بدو دنبالم اومد و دستمال رو ازم گرفت و گفت:ادال ادال .تندی دستمال رو برد تو سطل آشغال انداخت. *گلم یاد گرفته پریا رو صدا می کنه.البته می گه: پئی پئییی میگم آریان بگو پدرجون.میگه : عباس میگم بگو مادرجون.میگه:مهین میگم بگو باباجون.میگه :علی میگم بگو...
نویسنده :
مامان آریان
1:02